آنچه غواصی در قفس کوسه در مورد کوسهها و انسانها به من آموخت
ecology
31 views - 25 viewers (visible to dev)

alamy-cultura-creative
از کار اداری ۹ صبح تا ۵ عصرم در گوشهای آرام از مناطق روستایی انگلستان - با طرح بازنشستگی، روال قابل اعتماد و درد خاموشِ ناشی از این که آیا زندگی قرار است اینقدر قابل پیشبینی باشد - دست کشیدم و برای دنبال کردن یک رویا به آفریقای جنوبی نقل مکان کردم. ۳۴ ساله بودم، در حال آموزش برای تبدیل شدن به یک استاد غواصی ، و با چشمانی گشاد از نوعی امید (و ترس) که فقط وقتی همه چیزهایی را که میدانستید کنار گذاشتهاید، احساس میکنید.
چیزی که پیدا کردم شغلی به عنوان راهنمای غواصی در قفس کوسه در خلیج فالس بود، و سالهایی که آنجا گذراندم، نحوهی نگاهم به حیات وحش، مردم و حتی خودم را تغییر داد.
خلیج فالس به خاطر «کوسههای پرنده»اش معروف است - کوسههای سفید بزرگ هنگام شکار فکهای خزدار دماغه در نزدیکی جزیره فکها، صحنهای که در برنامه « آروارههای هوایی » کانال دیسکاوری جاودانه شده است. هر روز صبح هنگام سپیده دم با ماشین از آنجا بیرون میرفتیم، در نزدیکی جزیره لنگر میانداختیم و منتظر میماندیم. آنچه بعداً اتفاق میافتاد هرگز کهنه نمیشد، و آنچه من آموختم فراتر از کوسهها بود.
اینها فقط برخی از درسهایی هستند که غواصی در قفس کوسه به من آموخت.
۱. هر کسی ترسهای خودش را دارد - و همه آنها با هم متفاوت هستند
یکی از اولین چیزهایی که یاد گرفتم این بود که ترس جهانی است، اما چیزی که هر یک از ما را میترساند، کاملاً متفاوت است.
برخی از مهمانان در تاریکی پیش از طلوع آفتاب، در حالی که آشکارا از کوسهها وحشت داشتند، سوار قایق میشدند، چرا که سالها رسانهها آنها را متقاعد کرده بودند که کوسههای سفید بزرگ، خونخوار و آدمخوار هستند. برخی دیگر کاملاً از کوسهها بیمشکل بودند، اما بودن در دریا آنها را فلج کرده بود. زنی وقتی یک مرغ باران غولپیکر خیلی به قفس نزدیک شد، وحشت کرد - سپس لحظاتی بعد با خوشحالی زیر امواج رفت تا با یک کوسه سفید بزرگ سه تا چهار متری شنا کند.
من مهمانانی را دیدهام که آنقدر دستپاچه بودند که نمیتوانستند خودشان لباس غواصی بپوشند. برخی دیگر آنقدر دریازده شده بودند که نمیتوانستند حرکت کنند. یک زن مسنتر به قایق چسبیده بود و نمیتوانست به لبه آن نزدیک شود زیرا از آب وحشت داشت - اما میخواست آنجا کنار خانوادهاش باشد تا رویای غواصی در قفس کوسههایشان به واقعیت تبدیل شود.
اما نکته اینجاست: هر کسی، با توجه به زمان و حمایت، به روش خودش بر ترسش غلبه کرد. با یک جلسه توجیهی آرام و تشویق آرام، آنها به هم نزدیکتر شدند - و سپس با هم هماهنگ شدند. هر فرد این توانایی را داشت که کاری را انجام دهد که فکر نمیکرد بتواند.
۲. کوسهها هم شخصیت دارند
یک فصل را صرف غواصی در قفس کوسه کنید، و به سرعت متوجه خواهید شد که کوسههای سفید بزرگ همه یکسان نیستند.
یک بلای ماده بود که شیفتهی بویه زرد روی طناب طعمهمان شده بود - یواشکی وارد میشد، آن را میدزدید و بویه را زیر قلاب میکشاند. ما مجبور بودیم مهمانهایمان را از قفس بیرون بیاوریم، لنگر را بلند کنیم (کار آسانی نبود)، برای آوردن بویه حرکت کنیم، دوباره لنگر بیندازیم - و بعد او دوباره آن را میدزدید.
کوسه دیگری هیچ علاقهای به طعمه نداشت، اما مجذوب طرح فرشمانند یک فک دریایی شده بود که ما روی سطح آب شناور بودیم. بعضی از کوسهها خجالتی بودند و دور قایق میچرخیدند. بعضیها جسورانه دور قایق میچرخیدند و همه چیز را بررسی میکردند. و یکی از کوسههای معمولی زیر بدنه قایق خوشحالترین به نظر میرسید، چون فقط برای قایق ما و نه برای هیچکس دیگر به سطح آب میآمد.
یکی از مهمانان ما حتی در سفری به جزایر نپتون در استرالیا، از یک تعامل جذاب فیلمبرداری کرد، جایی که او شاهد چگونگی عملکرد سلسله مراتب تسلط بر اساس اندازه آنها بود. این یادآوری قدرتمندی از هوش و ظرافت اجتماعی آنهاست. میتوانید نمایش تسلط کوسه سفید بزرگ را اینجا تماشا کنید .
اینها فقط "کوسه" نبودند - آنها افراد منحصر به فردی بودند، پر از ویژگی های عجیب و غریب و هوش. و تعداد کمی از مردم واقعاً این را درک می کنند تا زمانی که با آنها وقت بگذرانند.
۳. تجربه دست اول همه چیز را تغییر میدهد
بارها و بارها، شاهد تغییر دیدگاه مردم درست جلوی چشمانم بودم.
مهمانان با تردید از راه میرسیدند، بعضیها هنگام پوشیدن لباسهای غواصیشان دست و پا میزدند. سپس خودشان را به داخل قفس میانداختند و ظرف چند ثانیه، صدای جیغ و خندهشان را از میان لولههای تنفسشان میشنیدید.
تقریباً تک تک افراد با لبخند به قایق برگشتند و یک چیز را گفتند: «کوسهها اصلاً آنطور که فکر میکردم نبودند.»
این قدرت تجربه دست اول در زندگی است. میتواند یک عمر ترس و سوءتفاهم را در یک صبح از بین ببرد - اگر به اندازه کافی شجاع باشید که به ناشناختهها قدم بگذارید.
اگر قصد غواصی با کوسهها را دارید، نکات ایمنی SSI در مورد کوسهها را بخوانید و یاد بگیرید که چگونه از یک مواجهه ایمن و فراموشنشدنی لذت ببرید.
۴. حفاظت با ارتباط آغاز میشود
در پایان هر سفر غواصی در قفس کوسه، مهمانان - حتی ترسوترین آنها - به کوسهها به شکلی بیسابقه اهمیت میدادند. آنها میخواستند درباره تهدیداتی که این حیوانات با آن مواجه هستند و نقشی که در سالم نگه داشتن اکوسیستمها دارند، بیشتر بدانند.
تعداد کسانی که به من گفتند دیگر محصولات کوسه نمیخرند، یا اینکه به خانه میروند و آنچه را که آموختهاند به اشتراک میگذارند، از دستم در رفته است.
سخت است که به چیزی که هرگز ندیدهای و نمیتوانی با آن ارتباط برقرار کنی اهمیت بدهی. اما کسی را در قفسی با فاصله یک متر از یک کوسه سفید بزرگ قرار بده، آنوقت او برای همیشه اهمیت خواهد داد.
۵. ارتباطات مهم است
قایق ما کوچک و پر از آدمهایی از سراسر دنیا بود - هر کدام با انتظارات، فرهنگها و اعصاب خودشان. آب سرد، گاهی اوقات دریای متلاطم و هیجان را هم که اضافه کنید، خیلی زود متوجه میشوید که چیزی که میگویید (و نحوهی بیان آن) واقعاً مهم است.
توضیحات واضح، لحن آرام، توجه به زبان بدن و سوالات - اینها چیزهایی بودند که باعث میشدند مهمانان به اندازه کافی احساس امنیت کنند تا به راهنماها اعتماد کنند و از این تجربه لذت ببرند.
به من یاد داد که به همان اندازه که صحبت میکنم، گوش هم بدهم - و با مردم در جایی که هستند، ملاقات کنم.
۶. اکوسیستمها شکننده و در عین حال مقاوم هستند
جزیره فکها شور و حال زندگی را به نمایش میگذارد: دهها هزار فک خزدار کیپ روی صخرهها جمع شدهاند، باکلانها بالای سرشان در حرکتند و کوسههای سفید بزرگی که زمانی در آبهای کمعمق منتظر بودند.
تماشای بچه فکها که هر روز با سرعت از کنار کوسهها میگذشتند، جانشان را برای غذا به خطر میانداختند و بارها و بارها برمیگشتند، فروتنیآور بود. انعطافپذیری آنها با من مانده است.
اما حتی اکوسیستمهای انعطافپذیر هم محدودیتهایی دارند. تنها چند سال پس از رفتن من، کوسههای سفید بزرگ خلیج فالس ناپدید شدند - دیگر شکارچیان اصلی این آبها نبودند.
تحقیقات اکنون نشان میدهد که ناپدید شدن آنها نه تنها به دلیل فشارهای ماهیگیری، بلکه توسط یک جفت نهنگ قاتل، که در محل با نامهای پورت و استاربورد شناخته میشوند، صورت گرفته است. این دو نهنگ به جگر سفید بزرگ علاقه پیدا کردند و از آن زمان تاکنون شبکه غذایی اینجا را متحول کردهاند.
با از بین رفتن کوسههای سفید بزرگ، کوسههای نهنگگیر برنزی جایگزین شدند و حتی رفتار سایر گونهها نیز در واکنش به این تغییر، شروع به تغییر کرده است.
از آن زمان، کاهشهای مشابهی در امتداد ساحل در گانسبای، یکی دیگر از دژهای تاریخی کوسههای سفید بزرگ، مشاهده شده است که نشان میدهد این تغییرات تا چه حد گسترده بودهاند.
طبیعت سازگار میشود - اما ناپدید شدن کوسههای سفید بزرگ از یکی از آخرین دژهایشان، یادآوری تکاندهندهای است از اینکه حتی قویترین اکوسیستمها چقدر میتوانند شکننده باشند.
یکی از بهترین و سازگار با محیط زیستترین غواصیهای جهان با کوسههای نر را در تالاب بکا فیجی تجربه کنید. داستان دست اول SSI را بخوانید تا ببینید چه چیزی آن را فراموشنشدنی میکند.
۷. غواصی در قفس کوسهها برای غذا دادن به کوسهها نیست
غواصی در قفس کوسهها گاهی بحثبرانگیز است. منتقدان ادعا میکنند که این کار به کوسهها یاد میدهد که قایقها و انسانها را با غذا مرتبط بدانند. اما در جزیره فکها، ما هرگز به کوسهها غذا ندادیم - ما از سر ماهیها به عنوان طعمه و مقدار کمی لاشه ماهی برای ایجاد رد بو استفاده کردیم، اما هرگز چیزی به آنها داده نشد.
البته، کوسهها، چون کوسه هستند، گاهی اوقات موفق میشدند سر ماهی را از روی نخ بدزدند.
بعضی روزها، کوسهها فوراً ظاهر میشدند. روزهای دیگر، ساعتها منتظر میماندیم و فقط بالههایشان را از دور میدیدیم، زیرا کوسهها کاملاً ما را نادیده میگرفتند.
هرگز یک روز بسیار آرام را فراموش نمیکنم که تمام صبح هیچ کوسهای پیدا نشده بود. بعد از ساعتها انتظار، یک سطل فلزی را به داخل آب انداختیم تا میزان دید را بررسی کنیم - و همین که سطل در حال فرو رفتن بود، ناگهان یک کوسه سفید بزرگ ظاهر شد و به دنبال آن، از دماغ تا سطل، کنجکاو و آرام، بالا آمد.
آن استقلال و کنجکاوی به من اطمینان داد که ما به آنها آسیبی نمیرسانیم و ثابت کرد که غواصی در قفس کوسهها، وقتی به درستی انجام شود، میتواند ابزاری باورنکردنی برای آموزش و حفاظت از محیط زیست باشد. کوسهها هر کاری را که میخواستند، در هر زمانی که میخواستند، انجام میدادند.
۸. انعطافپذیری - و یادگیری تغییر جهت
روزهای طولانی ۱۳ ساعته در دریا در زمستان، از نظر جسمی، ذهنی و احساسی بسیار طاقتفرسا بود. به عنوان یک راهنمای غواصی، همیشه باید «فعال» میبودید، مهم نبود چه احساسی دارید، آماده بودید تا مهمانان دریازده را آرام کنید، غواصان عصبی را آرام کنید، یا وقتی کوسهای ظاهر نمیشود با ناامیدان همدردی کنید.
اما بزرگترین درس در مورد تابآوری بعداً به من داده شد. پس از اینکه یک آسیبدیدگی به حرفه راهنمایی من پایان داد، من «دوستان کوسهها» را تأسیس کردم، یک سازمان حفاظت از محیط زیست که هدف آن پایان دادن به ترس مردم از کوسهها است. من و همسرم که اکنون همسر من است، در عرض ده ماه به هشت کشور سفر کردیم و ۸۷ سخنرانی برای بیش از ۷۰۰۰ نفر انجام دادیم - همه اینها در حالی بود که از آسیبدیدگی بهبود مییافتیم و هیچ درآمدی نداشتیم.
این به من آموخت که حتی وقتی زندگی تو را مجبور به تغییر مسیر میکند، هنوز میتوانی راهی برای ایجاد تغییر پیدا کنی. لازم نیست این تغییر به اندازه مسیری که خودمان ایجاد کردهایم، چشمگیر و همهجانبه باشد.
گاهی اوقات به سادگی به اشتراک گذاشتن آنچه دوست دارید با شخص دیگری است - و اجازه دادن به انتشار آن در جهان. من در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی در مورد سفرمان در برنامه «دوستان برای کوسهها» هستم و میخواهم موج دیگری برای تغییر مثبت ایجاد کنم.
درسهایی فراتر از قفس
بله، غواصی در قفس کوسهها به من چیزهایی در مورد حیات وحش آموخت. اما بیش از هر چیز، چیزهایی در مورد انسانها به من آموخت - ترسهایمان، شجاعتمان، ظرفیتمان برای اهمیت دادن و تواناییمان برای تغییر.
اگر روزی آنقدر خوش شانس بودید که با کوسهها غواصی کنید، امیدوارم نه تنها با یک خاطره، بلکه با یک روش جدید برای دیدن جهان و تعهد به ایجاد تغییرات مثبت از آنجا برگردید.
آمادهاید تا با کوسهها آشنا شوید — و آنها را متفاوت ببینید؟
در دوره تخصصی بومشناسی کوسهها در SSI شرکت کنید یا برنامه اقیانوسهای آبی آنها را بررسی کنید تا یاد بگیرید چگونه میتوانید هنگام غواصی تغییر ایجاد کنید.
--
کاترین کرزون مشاور بازاریابی جهانی، طرفدار محیط زیست و نویسندهی برندهی جایزه است که در دانشگاه آکسفورد در رشتهی نویسندگی خلاق تحصیل میکند. برای اطلاع از آخرین اخبار مربوط به آثار و انتشار کتابهای آیندهی او، اینجا مشترک شوید یا او را در فیسبوک ، اینستاگرام و لینکدین دنبال کنید .