روز هشتم - آخرین پیاده روی زیر یخ

امروز صبح با لبخندی بر لب از خواب بیدار شدیم، زیرا می دانستیم روز فوق العاده ای خواهد بود، اما همچنین با اندوه و اندوهی چون می دانستیم این آخرین روز غواصی ما در زیر یخ خواهد بود. ماجراجویی بایکال ما به زودی به پایان خواهد رسید.

طبق روال معمول، وسایلمان را سریع‌تر از حد معمول جمع‌آوری کردیم، زیرا نمی‌توانستیم صبر کنیم تا روی یخ برویم. همه خیلی هیجان زده بودند. کمی زودتر از همیشه توقفی سریع در بندر محلی انجام دادیم. این صحنه عجیبی از کشتی‌هایی است که در یخ‌های بسته شده‌اند، از جمله قایق‌ها و کشتی‌هایی که روزهای بهتری را دیده‌اند و احتمالا آخرین سفر دریایی خود را سال‌ها پیش انجام داده‌اند. واقعاً سخت است که قضاوت کنیم که کدام یک دوباره در بهار به دریا رها می شوند.

ما از طریق خلیج "دریای کوچک" به سمت جزیره کوچکی به نام "Izhilhei" یا به اختصار "Lena" حرکت کردیم. سرگئی و کنستانتین، رانندگان مورد علاقه ما، به زودی یک نقطه شیرجه ایده آل با یخ شفاف برای ما پیدا کردند.

این حفره در زمان بی سابقه ای باز شد زیرا می خواستیم از نور خورشید برای برخی عکس ها و فیلم های زیر آب استفاده کنیم. از آنجایی که محل غواصی کاملاً کم عمق بود، ما همچنین تعدادی اسفنج در عمق حدود 10 متری پیدا کردیم. برای اولین بار ما کف دریای بایکال را دیدیم که در برخی مکان ها می تواند تا 1642 متر عمق داشته باشد.

تنظیم XR اثبات شده. از آنجایی که آخرین روز ما بود، در حین غواصی نیز کمی سرگرم شدیم و از انجام کارهای متفاوت در مقایسه با روال ثابت غواصی روزهای قبل لذت بردیم. برای گروه فیلم و تصویر ما که مجبور بودند «سبک متفاوت شیرجه» ما را دنبال کنند، چالش برانگیزتر بود…

پس از شیرجه، و از آنجایی که آخرین روز ما روی یخ بود، از "بانجا"، سونای روسی، مستقیماً روی یخ لذت بردیم. اگر راهنمایان ما قبلاً به ما می‌گفتند که باید به داخل چاله غواصی خود بپریم تا بعد از آن خنک شویم، احتمالاً این کار را نمی‌کردیم. اما هی - هنگامی که وارد شدید، فقط وارد شوید، درست است؟

از آنجایی که ما به سرزمین اصلی نزدیک بودیم، امروز اتفاقات عجیب دیگری نیز رخ داد. سگ‌کشی با گردشگرانی که از آنجا عبور می‌کردند، افرادی که روی یخ می‌رفتند و حتی برخی از دوچرخه‌سواران در کانتینرهای ما توقف کردند تا ببینند ما روی یخ چه می‌کنیم.

اکنون ما فقط در گروه کوچک خود با هم نشسته ایم و به مشاهداتی که در طول هفته انجام داده ایم فکر می کنیم. شگفت آور است که زمان با چه سرعتی از ما گذشت و ما بسیار سپاسگزاریم برای همه چیزهایی که به ما اجازه داده شد در دریاچه بایکال تجربه کنیم. این بدون کمک تیم بایکال تک و صاحبان آن گنادی، تاتیانا و اعضای تیم آنها الکسی و دیمیتری ممکن نبود.

فردا با ماشین به ایرکوتسک برمی گردیم و قصد داریم در مسیر چند توقف داشته باشیم تا از مناظر زیبای سیبری لذت ببریم. برای اولین بار پس از 6 روز روی یخ، به سرزمین اصلی باز خواهیم گشت! مطمئنم به زودی اینجا را از دست خواهیم داد...